بیابان طلب

در بیابان طلب گرچه ز هر سو خطری‌ست/ می‌رود حافظ بی‌دل به تولای تو خوش...

مع الاسف....

+ تاسف تا حالا چی رو التیام بخشیده؟ _ هیچ چی رو. مطلقا هیچ چیز لعنتی رو...

۲۸ بهمن ۹۷ ، ۰۱:۴۲ ۰ نظر
آ و ب

بیرون نرو...

ای خوبِ خواب‌هایِ من، از خواب‌هایِ تلخم بیدار نشو...

۲۸ بهمن ۹۷ ، ۰۱:۴۱ ۰ نظر
آ و ب

حیف بر ما...

آه از تویی که رفته بودی، وای از منی که مانده بودم...

۲۸ بهمن ۹۷ ، ۰۱:۴۰ ۰ نظر
آ و ب

دست از لبه نکش...

با بال های شکسته به لبه رفتن، با بال های شکسته از لبه...

۲۸ بهمن ۹۷ ، ۰۱:۳۸ ۰ نظر
آ و ب

آتش بوسه ای...

سورمه‌ایِ نگاهی، هُرمیِ نفسی، خیسیِ لبی... آدمی زاد در اوج دلتنگی به این چیزا زندس...
۲۸ بهمن ۹۷ ، ۰۱:۳۶ ۰ نظر
آ و ب

آماس خواهی شد در قدم هایت...

با قدم هایی محتاط در زیر چراغ هایِ کم نور خداحافظی خواهی کرد با چهره‌یِ تارِ آدم ها...

۲۸ بهمن ۹۷ ، ۰۱:۳۴ ۰ نظر
آ و ب

شاید بت هامُ رو نشکستم...

خوبه ابراهیم بودن. در آتش افتادن و نسوختن. فراغت آن ور آتش. آسودگی گل شدن شعله. در جست‌و‌جو بودن و رسیدن. اسماعیل داشتن و نبریدن خنجر. تبر داشتن و بت شکستن. آن اطمینان پس از سرگشتگی گشتن... خوبه ابراهیم بودن. در وسط آتش بودن و دودل نشدن...

۲۸ بهمن ۹۷ ، ۰۱:۳۳ ۰ نظر
آ و ب

تبسم معصومی داری لابلای لجنزار...

در هجوم این همه شهوت، تو هنوز شین شهودی برایم...

۲۸ بهمن ۹۷ ، ۰۱:۲۹ ۰ نظر
آ و ب

اجبار انتخاب و انتخاب اجباری...

آدم ها از جایی به بعد تاریکی‌ها را به روشنایی‌ها، شب‌ها را به روزها، رنج‌ها را به رویاها، فلاکت‌ها را به امیدها، خداحافظی‌ها را به سلام‌ها، رفتن‌ها را ماندن‌ها، زمستان‌ها را به بهارها، نفرت‌ها را به عشق‌ها، مرگ‌ها را به حیات‌ها، شیطان‌ها را به فرشتگان‌، بت‌ها را به خدایان و کلمات را به آدم‌ها ترجیح می دهند...

۲۸ بهمن ۹۷ ، ۰۱:۲۸ ۰ نظر
آ و ب

آدم چوب ندانسته هاش رو می خوره همیشه...

خب عزیزم این خیلی طبیعیه که آدما به وقتش بدیهیات رو انکار و به وقتش محالات رو باور کنن. غیر طبیعی اینه که تو هنوز نتونستی آدما رو نشناختی...

۲۸ بهمن ۹۷ ، ۰۱:۲۵ ۰ نظر
آ و ب