زخم هایت را هیچ کس نخواهد دید. گریه هایت را همگان شاهد خواهند بود. در قلب این فاصله خواهی پوسید...
زخم هایت را هیچ کس نخواهد دید. گریه هایت را همگان شاهد خواهند بود. در قلب این فاصله خواهی پوسید...
شبی از بادهی خونت خواهم نوشید، به سلامتی عیسا...
چه فرقی می کنه "ت" رو بذاری اولش یا آخرش. هر دوتاش به یه اندازه دردناکه...
بعضی از کلمات در روشناییِ روز دیده نمی شوند. برای دیده شدن منتظر تاریکیِ شب می مانند...
عشق
حسرت
تنهایی
زخم
فراق
و تنهایی...
آن زمستان با زندگی خداحافظی کردم و به عشق سلام...
.
هنوز باهاش آشتی نکرده ام، هنوز ازش جدا نشده ام...
من، من چاره ای جز آغوش تو ندارم. هر چند پر از شعله، هر چند پر از خنجر، هر چند پر از زخم...
.
.
پناهِ من، آغوش پر از ظلم توست...
برای شب های سخت من، دور بودن شانه های تو عمیق تر از آن چه فکر می کنی، جانکاه است...