بیابان طلب

در بیابان طلب گرچه ز هر سو خطری‌ست/ می‌رود حافظ بی‌دل به تولای تو خوش...

آبستره انزوا...

لبخندت را می پوشم، بیرون می روم، یک شهر عاشقت می شود...

۲۷ بهمن ۹۷ ، ۲۳:۴۹ ۰ نظر
آ و ب

چرا بنویسن اصلا...

آدم وفتی "بی‌چاره" می شه که می فهمه باید سال ها بدون اون کسی که دوستش داره، زندگی کنه. اینا رو توو هیچ کتابی نمی نویسن...

۲۷ بهمن ۹۷ ، ۲۳:۴۷ ۰ نظر
آ و ب

غلظت هر آدمی فرق داره...

"از آن اکلیل هایی که با آن پشن پلک عروس ها را می آرایند"...

۲۷ بهمن ۹۷ ، ۲۳:۴۶ ۰ نظر
آ و ب

پیدایت کرده ام در مستانگی..

یک جرعه از لبانت و این همه مستی...

۲۷ بهمن ۹۷ ، ۲۳:۴۴ ۰ نظر
آ و ب

بدبختی همونجاس...

+ لحظه ی تشخیص ندادن خاطرات واقعی از تصوراتت...
_ آخ آخ...

۲۷ بهمن ۹۷ ، ۲۳:۴۳ ۱ نظر
آ و ب

#ناکامی...

برای همه ملموس و برای تو نامأنوس...

۲۷ بهمن ۹۷ ، ۲۳:۴۱ ۰ نظر
آ و ب

نمیشه شعری گفت براشون...

انسان ها دست در دستِ سوال هایی که چراهایشان را نمی دانند و لب در لبِ حرف هایی که دروغ بودنشان را می دانند و زانو در زانوی ماجراهایی که انتهایشان را بلدند، هنوز عاشق می شوند، هنوز هم باور می کنند و هنوز هم ادامه می دهند... 

۲۷ بهمن ۹۷ ، ۲۳:۱۶ ۰ نظر
آ و ب

دورشون گذشته...

مرد خوب اونی بود که از چروک زیر چشم زنش خجالت نمی کشید...

۲۶ بهمن ۹۷ ، ۲۳:۳۳ ۰ نظر
آ و ب

از قلب هایشان...

صدای ما را می شنوی
ما این جاییم
تهِ چاه
با برادران یوسف
چه خوب شد که تو را بیرون انداختند
با قلم هایشان
زبان هایشان
نگاه هایشان
چه سرانجام مبارکی!...

۲۶ بهمن ۹۷ ، ۰۲:۵۲ ۰ نظر
آ و ب

"خودتان را پرت کنید"...

آلکسی ایووانوویچ، پولینا و مسئله شلاگنبرگ...

۲۶ بهمن ۹۷ ، ۰۲:۵۰ ۰ نظر
آ و ب