بیابان طلب

در بیابان طلب گرچه ز هر سو خطری‌ست/ می‌رود حافظ بی‌دل به تولای تو خوش...

لمس می کند و به لمس نمی آید...

برف ها آه سرد خدایند...
۲۶ بهمن ۹۷ ، ۰۲:۲۴ ۰ نظر
آ و ب

و دیگه دوستشون نداشته باشیم...

+ آدما حق دارن که عوض بشن.
_ ما هم حق داریم که دلتنگ اون آدم قبلی بشیم...

۲۶ بهمن ۹۷ ، ۰۲:۲۲ ۰ نظر
آ و ب

شاید همین باشه...

بیا. بمون. نرو... استیصال لابد همین سه تا کلمه ساده هستش...

۲۶ بهمن ۹۷ ، ۰۲:۲۱ ۰ نظر
آ و ب

حیاتی دوباره ببخش...

این بار پس از صدا کردن و قبل از دور شدنت ،کمی نزدیک تر بیا و لب های خشکم را لمس کن...

۲۶ بهمن ۹۷ ، ۰۲:۲۰ ۰ نظر
آ و ب

از پس هزاران سال غربت...

من تنها یک چیز را فراموش نکرده ام. تو تنها یک چیز را فراموش کرده ای. به یادش بیار...

۲۶ بهمن ۹۷ ، ۰۲:۲۰ ۰ نظر
آ و ب

سکوت نفرت بار...

فرق داره اونی که می خنده با اونی که لبخند می پاشه. فرق داره اونی که نگا می کنه با اونی که جادو. فرق داره اونی که دست می زنه با اونی که لمس می کنه. فرق داره اونی که می بوسه با اونی که می پرسته. فرق داره اونی که اشک  می ریزه با اونی که زار می زنه. فرق داره اونی که فراموش می کنه با اونی که به یاد نمی یاره. فرق داره. خیلی فرق داره...

۲۶ بهمن ۹۷ ، ۰۲:۱۹ ۰ نظر
آ و ب

دیگر به درد نمی خورند...

دیرتر از انتها به تو رسیدم. حالا تمام دیر ها و رسیدن ها و انتهاها برایم بی معنی اند...

۲۶ بهمن ۹۷ ، ۰۲:۱۶ ۰ نظر
آ و ب

واسه آدمی که...

+ از یه جایی به بعد شک از مرگ هم ترسناک تره.  _چقد مطمئن می گی...

۲۶ بهمن ۹۷ ، ۰۲:۱۵ ۰ نظر
آ و ب

از چرخه های جبر...

چه اهمیتی داره هوس های کوتاه و دوست داشتن های بلند و عشق های بی فرجام و سوالات جواب و لمس های بی سرانجام؟ چه اهمیتی داره زخم های زیاد و آرزوهای محال و خیال های مدام و دیوانگی های همیشگی و تنهایی های آخر شب و کوچه های تاریک و پرسه های بی هدف و فانوس های کم نور و تلخی های سیگار؟ حافظ ها و سعدی ها، نزارها و درویش ها، فروغ ها و غاده ها، شهریارها و شاملوها واسه ما زندگی کردن، واسه ما شعر گفتن. تخدیرهایی برای رهایی از تقدیر...

۲۶ بهمن ۹۷ ، ۰۲:۱۲ ۰ نظر
آ و ب

قد خیسی لبات...

بعضیام آب دریان خب عزیزم. نه عطشت رو رفع می کنن و نه سیرابت. فقط اندازه دو تا مشت باز برمیداری ازشون که هوست از بین بره...

۲۶ بهمن ۹۷ ، ۰۲:۰۹ ۰ نظر
آ و ب