+ آدما حق دارن که عوض بشن.
_ ما هم حق داریم که دلتنگ اون آدم قبلی بشیم...
بیا. بمون. نرو... استیصال لابد همین سه تا کلمه ساده هستش...
این بار پس از صدا کردن و قبل از دور شدنت ،کمی نزدیک تر بیا و لب های خشکم را لمس کن...
من تنها یک چیز را فراموش نکرده ام. تو تنها یک چیز را فراموش کرده ای. به یادش بیار...
فرق داره اونی که می خنده با اونی که لبخند می پاشه. فرق داره اونی که نگا می کنه با اونی که جادو. فرق داره اونی که دست می زنه با اونی که لمس می کنه. فرق داره اونی که می بوسه با اونی که می پرسته. فرق داره اونی که اشک می ریزه با اونی که زار می زنه. فرق داره اونی که فراموش می کنه با اونی که به یاد نمی یاره. فرق داره. خیلی فرق داره...
دیرتر از انتها به تو رسیدم. حالا تمام دیر ها و رسیدن ها و انتهاها برایم بی معنی اند...
+ از یه جایی به بعد شک از مرگ هم ترسناک تره. _چقد مطمئن می گی...
چه اهمیتی داره هوس های کوتاه و دوست داشتن های بلند و عشق های بی فرجام و سوالات جواب و لمس های بی سرانجام؟ چه اهمیتی داره زخم های زیاد و آرزوهای محال و خیال های مدام و دیوانگی های همیشگی و تنهایی های آخر شب و کوچه های تاریک و پرسه های بی هدف و فانوس های کم نور و تلخی های سیگار؟ حافظ ها و سعدی ها، نزارها و درویش ها، فروغ ها و غاده ها، شهریارها و شاملوها واسه ما زندگی کردن، واسه ما شعر گفتن. تخدیرهایی برای رهایی از تقدیر...
بعضیام آب دریان خب عزیزم. نه عطشت رو رفع می کنن و نه سیرابت. فقط اندازه دو تا مشت باز برمیداری ازشون که هوست از بین بره...