بیابان طلب

در بیابان طلب گرچه ز هر سو خطری‌ست/ می‌رود حافظ بی‌دل به تولای تو خوش...

ضرورتِ همیشه استاد...

آدم دوست داشتن هاش رو وسط ترساش، هوس هاش رو لای نگرانیاش و سوال هاش رو میون اضطرارهاش از یاد می بره...

۲۶ بهمن ۹۷ ، ۰۰:۲۷ ۰ نظر
آ و ب

هر روز سیاهی و زخم و درد...

قبل از تو دویدن بر روی ماسه‌زار نرم و لطیف ساحل
بعد از تو قدم برداشتن های آرام بر روی خرده آینه ها...

۲۶ بهمن ۹۷ ، ۰۰:۲۵ ۰ نظر
آ و ب

چراهای بی جواب...

دستانم لای موهایت. شاید برای من بهشت. شاید برای تو جهنم...
۲۶ بهمن ۹۷ ، ۰۰:۲۲ ۰ نظر
آ و ب

سکوت سکوت سکوت...

دوست داشتن ها احتیاج میارن. احتیاج ها آزار. آزارها زاری...
۲۶ بهمن ۹۷ ، ۰۰:۱۹ ۰ نظر
آ و ب

آدمی با رنج...

زن با چروک زیر چم خوشگل تره. مرد با زخم روی تن...

۲۶ بهمن ۹۷ ، ۰۰:۱۶ ۰ نظر
آ و ب

تا بوده همین بوده...

زنا همینن دیگه. تا یه جا دوست دارن، از یه جا ازت دست بر‌می‌دارن...

۲۶ بهمن ۹۷ ، ۰۰:۱۶ ۰ نظر
آ و ب

می به خاک می افشاند...

لب به خنده باز می کند و اندیشه ز دیوانگی‌ام نه...

۲۶ بهمن ۹۷ ، ۰۰:۱۴ ۰ نظر
آ و ب

به گمان تو عیب...

به گمان او عجز، به گمان من عشق...

۲۶ بهمن ۹۷ ، ۰۰:۱۳ ۰ نظر
آ و ب

اولین خط...

مادرم می گوید اولین نان تنور می سوزد همیشه. حالا دیگه شما به اولین دوست داشتن فکر می کنید یا اولین دوست داشته شدن نمی دانم...

۲۶ بهمن ۹۷ ، ۰۰:۱۲ ۰ نظر
آ و ب

دستان سردی باید داشته باشد...

بی هیچ حرفی ساعت ها با تو در ساحلی گریستن...


+ اگه جایی زندگی می کردم که نزدیک دریا بود حتما یک روز در آغوشش خودم را گم می کردم...

۲۶ بهمن ۹۷ ، ۰۰:۰۹ ۰ نظر
آ و ب