زمان رخ داده و می دهد و خواهد داد و ما هیچ چاره در مقابلش نداشته ایم و نداریم و نخواهیم داشت...
+ زمان یه اتفاق مریضه آیلین. اینُ حتما یادت باشه...
زمان رخ داده و می دهد و خواهد داد و ما هیچ چاره در مقابلش نداشته ایم و نداریم و نخواهیم داشت...
+ زمان یه اتفاق مریضه آیلین. اینُ حتما یادت باشه...
اسیر شاخه های بلند درختام این روزا. شاخه های لخت بی برگ. رخنه در دل آسمان. برفای روی قله ها. بی کسی شگرف شب ها. راه های طولانی. بی پناهی نداشتن پا. سوالای بی جواب. آخ این آخری از همه شون بدتره. ساعت ها کلنجار رفتن با خود. بی هیچ جوابی ادامه ی این مسخرگی زشتی که اسمش رو گذاشتیم زندگی...
سیگار کشیدن با بعضی از آدما بعدا به پشیمونیای بزرگ ختم می شن... سیگار نکشیدن کنار بعضی دیگه از آدما هم...
کلمات سه حرفی نفرت انگیزند. رنج. دود. یاد. برف. عشق. پول و طبیعتا خدا...
معجزه معجزه می شناسمت. آیه ایه می خوانمت. سجده سجده می پرستمت...
در فاصلهی میان نوشتن من و نخواندن تو، هنوز هم عشق و نفرت با یکدیگر می جنگد...
از خودم متنفرم که چرا پس از تو، به این زندگیِ لعنتی ادامه دادم...
تنهایی دیوونگی میاره عزیزم. هوم؟ اوهوم. ولی می ارزه، نه؟ این همه دیوونگی به اون همه تنهایی؟ نمی دونم. هوم...