بیابان طلب

در بیابان طلب گرچه ز هر سو خطری‌ست/ می‌رود حافظ بی‌دل به تولای تو خوش...

من کدامین زمستان دوستت داشتم؟...

از عجز، از عشق، از عمق...

۰۳ دی ۹۷ ، ۲۳:۲۸ ۰ نظر
آ و ب

کجاست؟ چه می کند؟...

گاهی یک "کجاست؟" و "چه می کند؟" ساده، تبدیل می شود به بی پاسخ ترین سوال...

۰۳ دی ۹۷ ، ۲۳:۲۶ ۰ نظر
آ و ب

خوشا روز رفتن، رسیدن...

هنوز هم با صدایی که از هیچ سو می آید صدایم می زند که بیا بیا بیا...

۰۳ دی ۹۷ ، ۲۳:۲۵ ۰ نظر
آ و ب

تا ابد، تا ابد، تا ابد...

تمام حروف برای تو و تمام بی کلمه‌گی برای من...

۰۳ دی ۹۷ ، ۲۳:۲۵ ۰ نظر
آ و ب

...

با گناهکارترین دست ها در تاریک ترین معبد می پرستمت تا...

۰۳ دی ۹۷ ، ۲۳:۲۴ ۰ نظر
آ و ب

تمام حقیقت، بازی بود؟...

از جنس خودم است. از جنس تمام شب هایی که مرا به بیداری کشیده است. از جنس تمام سیگارهایی که دودش چشمم را آزرده است. از جنس تمام روزهایی که به صلابه‌ی انتظارم کشیده است. از جنس تمام راه هایی که به بن بست ختم شده است. از جنس تمام نگاه هایم که به سکوت دعوت شده است. از جنس تمام سوختگی هایم، از جنس تمام نجواهای بی اراده ام. از جنس تمام تمام دلتنگی های بی فایده ام، قهقهه های بلندم. از جنس تمام کلماتی که تنهایی ام را به نظاره نشسته است. از جنس تمام نام هایی که بر دوشم حمل شده است. از جنس تمام زخم هایی که خندیده اند. او از جنس خودم، از جنس من ،او خود من است...

۰۳ دی ۹۷ ، ۲۳:۲۳ ۱ نظر
آ و ب

و فقط کمی باش...

به حرمتِ تمامِ حرف هایِ ناگفته ام کمی بیا، کمی بنشین، کمی بخند...

۰۲ دی ۹۷ ، ۰۵:۰۳ ۱ نظر
آ و ب

در تمامی عبادت ها...

که مگر نام تو را ذکر می کردند در تمام معبدها تمام عابد ها در تمامی زمان ها...

۰۲ دی ۹۷ ، ۰۵:۰۱ ۰ نظر
آ و ب

اتفاق تازه ای نمی افتد...

بعضی از بوسه‌ها همیشه پنهانی، بعضی از عشق‌ها همیشه محال و بعضی از زخم‌ها همیشه تازه‌اند...

۰۲ دی ۹۷ ، ۰۵:۰۱ ۱ نظر
آ و ب

تمام زخم ها عریان...

حالا تمام کوچه ها بن بست، تمام سال ها زمستان و تمام پرنده‌ها بی بال...

۰۲ دی ۹۷ ، ۰۴:۵۹ ۰ نظر
آ و ب