بیابان طلب

در بیابان طلب گرچه ز هر سو خطری‌ست/ می‌رود حافظ بی‌دل به تولای تو خوش...

قضیه چیه علیامخدره...

می دونه قضیه چیه جانم تصدق خنده هات؟ اینه که تموم زیباییا و دیونگیا و رویاها و اون چیزی که بهش میگیم زندگی با تو به دورترین جای دنیا کوچیدن. من دیگه کم آوردم. من دلیلی واسه ادامه ندارم خیلی وقته عزیزم، عزیزترینم...

۰۲ دی ۹۷ ، ۰۴:۵۷ ۰ نظر
آ و ب

همون...

یکی دربارش نوشته انگار آهنگاش رو پس از گریه ‌های طولانی می خونه...
۰۲ دی ۹۷ ، ۰۴:۵۵ ۰ نظر
آ و ب

فدای سرت...

انگار پیراهن هایی از آتش پوشیده ای و بی تفاوت به سوختنت این چنین سرد و سخت و سفت و سنگین و سر‌بلند قدم برمی داری و انگار نه انگار...

۰۲ دی ۹۷ ، ۰۴:۵۳ ۰ نظر
آ و ب

غمگین نیستم...

از تو، از بی‌خبری ام از تو، از انتظارم برای تو، از ناتوانی ام در مقابل تو متنفرم...

+ از تمام کلماتی هم که برای تو...

۰۲ دی ۹۷ ، ۰۴:۵۲ ۰ نظر
آ و ب

صد آه، هزار افسوس...

بزرگ ترین اشتباه آدم دوست داشتن یه سری از آدماس...

۰۲ دی ۹۷ ، ۰۴:۵۱ ۰ نظر
آ و ب

دست می کشیدم، دست نمی کشید...

گفت من شب های زیادی را به خاطر تو از دست داده ام و این که یه شب تماما مال من باشی طبیعی ترین حقمه...

۰۲ دی ۹۷ ، ۰۴:۵۰ ۰ نظر
آ و ب

تنها حقیقتی که بهش معتقدم...

و حرفی را که در نیمه های آن شب برفی در تب ریز با گرفتن دستانم گفت: زندگی خیلی کوتاه تر از اونه که بخوایم با نگفتن دوست دارم به کسایی که واقعا دوسشون داریم تلف کنیم...

۰۲ دی ۹۷ ، ۰۴:۴۹ ۰ نظر
آ و ب

ما همه در یک مصیبتیم...

از سنگ، از سار، از سیزیف...

۰۲ دی ۹۷ ، ۰۴:۴۷ ۰ نظر
آ و ب

بعضی باتلاقا خود زندگی هستن...

آدما حق دارن که بعضی از دروغا رو باور کنن همونقد که نخوان از بعضی باتلاقا بیان بیرون...

۰۲ دی ۹۷ ، ۰۴:۴۳ ۰ نظر
آ و ب

به سردی صلیبت...

عیسای زخمی، عیسایِ زخمیِ زیبایِ من...

۰۲ دی ۹۷ ، ۰۴:۴۲ ۰ نظر
آ و ب