بعد از تو هیچ فرشته ای لمسم نکرد. تنها لمس شیاطین سیاه بوده و بس...
بعد از تو هیچ فرشته ای لمسم نکرد. تنها لمس شیاطین سیاه بوده و بس...
اگر هزار بار سوزاندمت، هزاران بار پر کشیدی از خاکسترهایت...
اگر هزار بار سر بریدمت، هزاران بار بلند شدی از خون هایت...
اگر هزار بار راندمت، هزاران بار بازگشتی از ویرانه هایت...
اگر هزار بار گریاندمت، هزاران بار خندیدی از اشک هایت...
ای شیرین ترین یادِ تلخ ترین خاطراتم...
+ مباد، مباد که از اندوهت شانه خالی کرده باشم...
از من تنها کلماتی خواهند ماند که تو را دوست خواهند داشت...
بلندترین بوسهی باران بود بر لب هایم که میرآب سال ها خشکسالی بوده اند. بلندترین بوسهی بهار...
بوسههایِ سیاهِ وداع، بوسههایِ سفیدِ عشق و بوسههایِ سرخِ شهوت...
و من هر لحظه دورتر و دورتر از تو، در جایی بین زندگی و مرگ، در احاطهی بی امان سیاهی می میرم...