بیابان طلب

در بیابان طلب گرچه ز هر سو خطری‌ست/ می‌رود حافظ بی‌دل به تولای تو خوش...

چه فرقی می کنه رها کنه یا نه؟...

و گاهی دوست داشتن برای هیچ چیز کافی نیست و در عین حال تنها چیزی ست که می توان به آن دست برد و از پریدن دست برداشت...

۰۴ دی ۹۷ ، ۰۰:۳۱ ۰ نظر
آ و ب

همیشه...

عشق همیشه در جایی که نمی توانیم برویم، منتظر ما می ماند...

۰۴ دی ۹۷ ، ۰۰:۲۹ ۰ نظر
آ و ب

بیا و مرا ببر...

با تو می توان تمام راه ها را پیمود بی آنکه کلمه ای گفت. و آره. این هم قداست داره و هم کراهت...

۰۴ دی ۹۷ ، ۰۰:۲۹ ۰ نظر
آ و ب

زودتر از برف به قله...

زودتر از انتها به تو، زودتر از تاراج به تن...

۰۳ دی ۹۷ ، ۲۳:۴۷ ۰ نظر
آ و ب

و دستانی سرد...

از مسیری که تو رفته ای تنها، تنهایی برگشته؛ با چشمانی خیس...

۰۳ دی ۹۷ ، ۲۳:۴۵ ۰ نظر
آ و ب

اون زمستون نگذشته عزیزم...

انگار اون شب لعنتی چند سال طول کشیده و اون برفی که اون شب می بارید هنوزم می باره و به کشیدن ته مانده ی حرارت تنم ادامه می ده...

۰۳ دی ۹۷ ، ۲۳:۴۴ ۰ نظر
آ و ب

و بدترین اسارتشون...

استفاده از کلمه برای ابراز احساسات، بزرگ ترین بدبختی آدماس...

۰۳ دی ۹۷ ، ۲۳:۴۳ ۱ نظر
آ و ب

گمم کن در آغوشت...

چرا، چرا حالا که اینقد زخم برداشتم منُ بغل نمی کنی؟...

۰۳ دی ۹۷ ، ۲۳:۴۲ ۰ نظر
آ و ب

ماه؟...

و در روزی که دیگر خورشید روز را روشن نخواهد کرد و ما برای همیشه خود را به آغوش سیاهی تسلیم خواهیم کرد، از کدامین رویا با ذکر نام چه کسی بیدار خواهیم شد ماه؟...
۰۳ دی ۹۷ ، ۲۳:۴۱ ۰ نظر
آ و ب

sovdogum...

آدم باید کسی را تا سر حد زندگی دوست داشته باشد و تا سر حد مرگ از او بیزار باشد. یادش که افتاد هم بخندد و هم بگرید. گاهی بهانه ای باشد برای بالا بردن لیوان ها و گاهی بهانه ای برای شکستنشان. هم خدا و هم شیطان. هم زیبایی و هم زشتی. هم سیاهی و هم سفیدی. هم بهشت هم برزخ. توأمان. هم نفرینش کند و هم بپرستدش. هم تابستان و هم زمستان. هم بیزار و هم شیدا. نه بتواند همیشه با او باشد و نه بتواند هرگز از او جدا شود. کسی که هم در زیر لبانش به او فحش بدهد و هم در زیر همان لبانش دعایش کند...

۰۳ دی ۹۷ ، ۲۳:۴۰ ۲ نظر
آ و ب