بیابان طلب

در بیابان طلب گرچه ز هر سو خطری‌ست/ می‌رود حافظ بی‌دل به تولای تو خوش...

از خاک، از خاطره...

آه از تو که خاک خواستنی، آه از من که خنکای سقوطم...

۰۲ دی ۹۷ ، ۰۴:۰۵ ۰ نظر
آ و ب

آدمی ست دیگر...

آدمی می‌گوید حتا فکر نمی کردم به یادم باشی. آدمی دیگر به نابودی روزهایش در نبود او فکر می کند...

۰۲ دی ۹۷ ، ۰۴:۰۴ ۰ نظر
آ و ب

ولی مگه من؟...

چرا آدمی با لبخند به سوی آتشی می رود که می داند می سوزاند؟...
چرا آدمی خنجری را می بوسد که می داند خونش را جاری می کند؟...

+ شاید کمی دیوانگی به نظر برسد ولی مگر ما؟...
++ امتحان کرده ایم، می کنیم و خواهیم کرد. بدون هیچ گونه پشیمانی...
۰۲ دی ۹۷ ، ۰۴:۰۳ ۰ نظر
آ و ب

زودتر، خیلی زودتر...

برای دقیقه ای در آغوشم بگیر و تا ابد در آغوشم باش...

۰۲ دی ۹۷ ، ۰۴:۰۱ ۰ نظر
آ و ب

فقط سیاهی شیاطین...

بعد از تو هیچ فرشته ای لمسم نکرد. تنها لمس شیاطین سیاه بوده و بس...

۰۲ دی ۹۷ ، ۰۳:۵۴ ۰ نظر
آ و ب

سه نقطه...

تمام می شوند داستان ها، تمام نمی شوند انسان ها...

۰۲ دی ۹۷ ، ۰۳:۵۳ ۰ نظر
آ و ب

وسوسه های وحیانی...

سقوط، سقوط، سقوطِ اغواگر...

۰۲ دی ۹۷ ، ۰۳:۴۶ ۰ نظر
آ و ب

ماهی که مانند خورشید می تابد...

اگر هزار بار سوزاندمت، هزاران بار پر کشیدی از خاکسترهایت...
اگر هزار بار سر بریدمت، هزاران بار بلند شدی از خون هایت...
اگر هزار بار راندمت، هزاران بار بازگشتی از ویرانه هایت...
اگر هزار بار گریاندمت، هزاران بار خندیدی از اشک هایت...

ای شیرین ترین یادِ تلخ ترین خاطراتم...

+ مباد، مباد که از اندوهت شانه خالی کرده باشم...

۰۲ دی ۹۷ ، ۰۳:۴۵ ۰ نظر
آ و ب

قسم به زخم هایم...

از من تنها کلماتی خواهند ماند که تو را دوست خواهند داشت...

۰۲ دی ۹۷ ، ۰۳:۳۸ ۰ نظر
آ و ب

برف ترین بوسه...

بلندترین بوسه‌ی باران بود بر لب هایم که میرآب سال ها خشکسالی بوده اند. بلندترین بوسه‌ی بهار...

۰۲ دی ۹۷ ، ۰۳:۳۸ ۰ نظر
آ و ب