بیابان طلب

در بیابان طلب گرچه ز هر سو خطری‌ست/ می‌رود حافظ بی‌دل به تولای تو خوش...

افتادنم...

سیر مشو، سیر مشو، سیر مشو از آزارم، اشکم، اندوهم...

۰۲ دی ۹۷ ، ۰۳:۳۵ ۰ نظر
آ و ب

حتا به بیت هایش...

آدمی خیانت می کند حتا به شعرهایش...

۰۲ دی ۹۷ ، ۰۳:۳۳ ۰ نظر
آ و ب

بوسه‌های خاکستری خواب...

بوسه‌هایِ سیاهِ وداع، بوسه‌هایِ سفیدِ عشق و بوسه‌هایِ سرخِ شهوت...

۰۲ دی ۹۷ ، ۰۳:۳۲ ۰ نظر
آ و ب

در جایی که نمی دانی...

و من هر لحظه دورتر و دورتر از تو، در جایی بین زندگی و مرگ، در احاطه‌ی بی امان سیاهی می میرم...

۰۲ دی ۹۷ ، ۰۳:۳۱ ۰ نظر
آ و ب

می دانم، می دانید، می دانیم...

رنج دادن از رنج کشیدن، گریاندن از گریستن، سوزاندن از سوختن و زخم زدن از زخم خوردن آسان تر است. همیشه...

۰۲ دی ۹۷ ، ۰۳:۲۹ ۰ نظر
آ و ب

و مرگ شکل قدمی ست...

ترک کردن و رفتن، سوزاندن تمام خاطرات است یا زنده کردن آنهاست؟...

+ هیچ نمی دانم. هیچ نمی دانید. هیچ نمی دانیم...

۰۲ دی ۹۷ ، ۰۳:۲۸ ۰ نظر
آ و ب

تاوانش یک زندگی...

و سپس درد و درمان در یک نفر گرد هم می آیند. نامش را "عشق" می گذارند...

۰۲ دی ۹۷ ، ۰۳:۲۵ ۰ نظر
آ و ب

به دستانم مهلت برهنگی ده...

دستانم هرگز به بوی گل های پیراهنت آغشته نخواهند شد....

+ این هرگزِ صریح، این هرگزِ وحشی، این هرگزِ رک، این هرگزِ دردناک ،این هرگزِ جانکاه، این هرگزِ منفور... 

۰۲ دی ۹۷ ، ۰۳:۲۲ ۰ نظر
آ و ب

باید ،باید دوام آورد؟...

این بادها خاکسترم را به سویت نخواهند آورد. این باران ها یادم را در خاطرت زنده نخواهند کرد. در اسارتِ این غربتِ ابدی خواهم پژمرد ،خواهم سوخت، خواهم مُرد...

۰۲ دی ۹۷ ، ۰۳:۱۸ ۰ نظر
آ و ب

از میان آغوشت...

زمستان ایستاده تن در تن تو، با اشک و خاطره و فروغ و مه...

۰۲ دی ۹۷ ، ۰۳:۱۶ ۰ نظر
آ و ب