مگر از بزرگ ترین قسم ها بزرگ ترین خیانت ها، از پرصداترین انکارها قوی ترین باورها و از نزدیک ترین دوستان بزرگ ترین دشمن ها زاده می شود...
مگر از بزرگ ترین قسم ها بزرگ ترین خیانت ها، از پرصداترین انکارها قوی ترین باورها و از نزدیک ترین دوستان بزرگ ترین دشمن ها زاده می شود...
خندید که زیبایی گناه من نیست، واقعیتمه. به یاد آوردن همه چیز هم جبر منه علیامخدره...
باید اول همه چیز را با سیاهی رنگ کرد و سپس با حروف سفید شروع به نوشتن بر رویشان کرد...
می گویند عشق، می گویند زیبایی، می گویند دیوانگی... به یادت می افتم...
هر وقت گفتند تنهایی، هر وقت گفتند حسرت، هر وقت گفتند زخم... یه یادم بیفت...
این آتش ها چرا خاموش نمی شوند؟ این باران ها چرا بند نمی آیند؟ این روزها چرا تمام نمی شوند؟...
مرا به زمستان هایت بازگردان و در زیر بهمن هایت برای همیشه دفنم کن...
نهان ترین زخم من برای توست. نهان ترین بوسه هایم، نهان ترین خنده هایم، نهان ترین گریه هایم، نهان ترین لمس هایم، نهان ترین نگاه هایم... تو نهان ترین سکوت منی...
در میان خنده هایت به جلاد، در میان بوسه هایت بر خنجر، در میان رقص هایت به زیر دار... فراموش خواهی کرد، فراموش خواهی شد...
امیدی وجود ندارد. انتظار محال است. همه می روند. برای هیچ آدمی، هیچ روزی و هیچ خاطره ای بازگشتی نیست...