بیابان طلب

در بیابان طلب گرچه ز هر سو خطری‌ست/ می‌رود حافظ بی‌دل به تولای تو خوش...

زندگی دروغ است...

زخم ها شیرین اند. فراق دوست داشتنی ست. زندگی زیباست. این سطر سراسر کذب است...

۱۸ شهریور ۹۷ ، ۰۶:۴۹ ۰ نظر
آ و ب

موسا موسا! سامری را کشتم...

موسی دلم برای نیل، گهواره ات، لکنتت، دستان سپیدت، برای بیچارگی چشمانت هنگام جدا شدن از خضر، دلم حتی برای طور هم تنگ شده موسی...

۱۸ شهریور ۹۷ ، ۰۶:۴۷ ۰ نظر
آ و ب

بود. دیگر نیست. نمی تواند باشد...

پشت بام زندان شاوشنگ...

۱۸ شهریور ۹۷ ، ۰۶:۴۳ ۰ نظر
آ و ب

در دستان باد...

به اندازه قاصدک های سرگردان بی مقصد، بی هدف، بی جهت...

۱۸ شهریور ۹۷ ، ۰۶:۴۲ ۰ نظر
آ و ب

در میانه ی راه گمم نکن...

به وجود عشق، اصالت سیاهی و زیباییِ چشمات ایمان دارم...

۱۸ شهریور ۹۷ ، ۰۶:۴۰ ۰ نظر
آ و ب

زن که نباس اینقد...

لبانش وسوسه ی گناه...

۱۸ شهریور ۹۷ ، ۰۶:۳۷ ۰ نظر
آ و ب

همین ها؟...

کافه ریزوتو؟ و سوار می شوی. با سرخی غمناک ماتیکت. با گل های پرپر شده ی شالت، با افوریای همیشگی ات و با آبی شهوتناک سوتینی که دروغ مانتوی سفیدت هرگز نمی تواند پنهانش کند. همین ها برای در یاد ماندن کافی هستند؟...

۱۸ شهریور ۹۷ ، ۰۶:۳۳ ۰ نظر
آ و ب

تلخ بد مزه ی آخر شب ها...

با رنج هایمان بیدار می شویم. با خاطراتمان زندگی می کنیم. به شراب ها پناه می بریم و با بت ها هم آغوش می شویم...

۱۸ شهریور ۹۷ ، ۰۶:۲۰ ۰ نظر
آ و ب

چرا کلودیا چرا؟...

آسمان، عاشقانه ی زیبای نگاهت بود...
۱۸ شهریور ۹۷ ، ۰۶:۱۸ ۰ نظر
آ و ب

کجاست؟...

عدمستان...

۱۸ شهریور ۹۷ ، ۰۶:۱۵ ۰ نظر
آ و ب