زخم ها شیرین اند. فراق دوست داشتنی ست. زندگی زیباست. این سطر سراسر کذب است...
زخم ها شیرین اند. فراق دوست داشتنی ست. زندگی زیباست. این سطر سراسر کذب است...
موسی دلم برای نیل، گهواره ات، لکنتت، دستان سپیدت، برای بیچارگی چشمانت هنگام جدا شدن از خضر، دلم حتی برای طور هم تنگ شده موسی...
به وجود عشق، اصالت سیاهی و زیباییِ چشمات ایمان دارم...
کافه ریزوتو؟ و سوار می شوی. با سرخی غمناک ماتیکت. با گل های پرپر شده ی شالت، با افوریای همیشگی ات و با آبی شهوتناک سوتینی که دروغ مانتوی سفیدت هرگز نمی تواند پنهانش کند. همین ها برای در یاد ماندن کافی هستند؟...
با رنج هایمان بیدار می شویم. با خاطراتمان زندگی می کنیم. به شراب ها پناه می بریم و با بت ها هم آغوش می شویم...