هر زمان و مکانی، زبان خاص خود را برای خطاب کردن به آدمها و انتخاب کلمات طلب میکند. این که حتی در یکی سختترین شرایط این مملکت هم از سانتیمالیسم ناز و شیک و باادبتان دست برنمیدارید و به منظور پرت کردن حواس آدمها از مقصرین اصلی تلاش میکنید، در بهترین حالت منزجر کنندهست. دیگر باید چه بشود که این بزک کردن و آراستن واقعیت را بیخیال شوید؟ به کجا باید برسیم تا بدانید و متوجه بشوید که در مقابل ظالم مستکبر، خواهش و التماس و از موضع ضعف حرف زدن به کار نمیآید که هیچ، حتی او را جریتر هم میکند؟ از تلاش برای خوشبین بودن و در نظر گرفتن این خوشبینی و امیدواری کودکانهیتان به کسانی که هنوز تاوان کارها و سیاستهای اشتباه آنان را میدهیم، خسته شدم. دلم غنج میرود برای آنهایی که امید توخالی به خورد ملت میدهند و با کمک روانشناسی و خزعبلات فرویدوارانه آنان را به بیراهههای اشتباهات کودکی میکشانند و با پروردن فانتزی موفقیت و هر خواستنی توانستنی، تلاش میکنند از آنان بردههای بهتری بسازند برای فربهتر کردن اربابان. دلم غنج میرود که خرخرهیشان را بجوم...