بهار گمشده‎‌ی آرزوها...

۱۰۵ مطلب در خرداد ۱۳۹۷ ثبت شده است

این باران لعنتی...

تو رفته بودی و من وقتم را به بطالتِ شنیدنِ صدایِ باران می گذراندم...
۰۲ خرداد ۹۷ ، ۰۳:۳۰ ۰ نظر
زوربای بازرگانی

فرشته بود...

فرشته ترم یک می گفت: من تا حالا توو عمرم برف ندیدم...

۰۲ خرداد ۹۷ ، ۰۳:۲۸ ۰ نظر
زوربای بازرگانی

به نسیان قلم...

دوست داشتم شاعر باشم. می توانستم در تمام لب های جهان اسم تو را به حرف در بیاورم. ولی نقاش بودن. آه. کاش  نقاش بودم. می توانستم چشمانت را جهان در جهان دوباره بیافرینم...

۰۲ خرداد ۹۷ ، ۰۳:۲۵ ۰ نظر
زوربای بازرگانی

دنیا دلگیر است...

لبان خشکیده. دود سیگار. صدای باران. نفرین آینه ها. لعنت قاصدک ها. خاکستری ابرها. زخم شقایق ها...

۰۲ خرداد ۹۷ ، ۰۳:۲۲ ۰ نظر
زوربای بازرگانی

یک پاکت شک...

گلوله ها به رقص در خواهند آمد. سربازها کشته خواهند شد. مادران گریه خواهند کرد. و ما دوباره از خاکستر خود متولد خواهیم شد. و ما ادامه خواهیم داد. برای مرگی دگر، زندگیی دگر، بوسه ای دگر و آغوشی دگر...

۰۲ خرداد ۹۷ ، ۰۳:۱۸ ۱ نظر
زوربای بازرگانی

تلخگین...

آینه فروش شهر کوران شده ای...

۰۲ خرداد ۹۷ ، ۰۳:۱۶ ۰ نظر
زوربای بازرگانی

راه نجات...

باید این فلاکت را پایان بدم. فلاکتِ از این زخم به آن زخم پناه بردن را. از این رنج به آن یکی. از این مصیبت به مصیبت دیگر. یه دفعه ممکنه چشم باز کنی و ببینی سرتاسر زخمی. باید زخم را بوسید و سپس گوش تا گوش سر برید...

۰۲ خرداد ۹۷ ، ۰۳:۱۴ ۰ نظر
زوربای بازرگانی

خجالت برای آنهاست...

کیست که تو را ببیند و عاشقت نشود تصدقت گردم؟
کیست که تو را ببیند و به پرستیدنت مشغول نشود؟...
۰۲ خرداد ۹۷ ، ۰۳:۱۲ ۰ نظر
زوربای بازرگانی

yakamoz

senin gibi kimse bakmadi bana...

۰۲ خرداد ۹۷ ، ۰۳:۱۰ ۰ نظر
زوربای بازرگانی

حقیقت ندارد...

راست می گویی. آدم باید بیفتد دنبال رویاهایش. حتی اگر سیاه باشند...

۰۲ خرداد ۹۷ ، ۰۳:۰۸ ۰ نظر
زوربای بازرگانی