حالا دیگر از تنهایی گذشته ام. حالا دیگر فقط برای تنهایی نامه می نویسم. حالا دیگر می دانم که تنها، تنهایی می ماند. حالا دیگر باروهای قلعه تنهایی ام را آن قدر مستحکم ساخته ام که رفت و آمد و ورود و خروج هیچ کس نتواند لطمه ای به آن بزند. بی انتظار خبری، قاصدکی، حتی انسانی...