تکیه بر تیزْ لبه‌هایِ شکسته شکسته‌هایِ چیزی می‌توان زد مگر؟ این که می‌بینی تیزْ لبه‌هایِ شکسته شکسته‌هایِ تکه‌هایِ تنِ من است عزیزم. که می‌بُرند هم را گاهی تکه‌ها حتا. من را یعنی. چه بر تو رسد که صورت از اشک خود گداخته‌ای وُ گلایه می‌کنی حالا؟ چه بر من رسد که سخت در آغوش فشرده‌ام تمام این تیزْ لبه‌هایِ شکسته شکسته‌هایِ تکه‌هایِ تنم را؟...