آی ای انسان‌ رسالت‌دار، پیغمبران بی‌معجزه. برانگیخته‌ی بعثتی خود تعریف کرده برای ترویج. از زمین آمدگان سوی زمینیان، برای هدایت‌شان. کاش برگیرید پند از زبان، بکشید این احساس ترویج و رسالت‌داری را را که خود درمانده‌ترین‌اید و از خود نرفته هنوز، چگونه راه نادانان را خواهید توانست که هدایت کنید؟ من فراری از شما، من به ستوه آمده دیگر باید کجا بروم که نبینم کسی علم ترویج بر دوش ندارد؟ گوش‌ها پر است از پند و اندرز و شما هنوز پی ترویج این و آن. در باغ سبز نشان می‌دهید اما گندیده‌ترین‌ها را باید از شما سراغ گرفت. شما بلدترید. شما دزدان با چراغ، شما آشنا به شب و راه و کمینگاه...