در ابتدای اولیس جیمز جویس به فارسی اکرم پدارم‌‌نیا، که دانلود کرده‌ام اما نخوانده‌ام و تصمیمی هم برای خواندنش ندارم، این عبارات از جویس به چشم می‌خورد: آن قدر معما و سخنان پیچیده در این اثر آورده‌ام که فرهیختگان باید قرن‌ها آن را مطالعه و درباره‌ی آن بحث کنند تا منظورم را دریابند و این تنها راه جاودانگی است. به نظرم جویس دچار نوعی کج‌بینی درباره‌ی جاودانگی‌ست و اصولا حتی اگر به قول خودش "قرن‌ها" هم طول بکشد برای یافتن و کنار هم چیدن معماهای کتابش، باز هم او اثر خود را محدود به بازه‌ای از زمان، با آغاز و پایان معلوم و مشخص کرده است. و با حل شدن معماهای اثرش، پایان اثر او رقم خواهد خورد. باید گفت که آیا کسانی که اثرهایشان در این سال‌ها و قرن‌ها جاودانه مانده‌اند، سخنان لاینحل و معماهای فراوانی داشته‌اند که اثرشان توانسته جاودانه بماند و کهنه نشود و جذابیت داشته باشد؟ شهید مطهری در یکی از کتاب‌هایش به فلسفه‌خوانی اشاره می‌کند که  می‌گفته همه‌ی شفای ابن‌سینا را فهمیده و تنها دو یا سه‌ جای آن برایش غیر قابل توضیح مانده و اگر کسی، معنا و مفهوم آن‌ها را به او توضیح دهد، به نبوت آن فرد هم ایمان می‌آورد. اما اما ابن‌سینا به خاطر سختی‌ معقول و قابل قبولی که پس از گذشت تمام سال‌ها، در آثارش وجود دارد جاودانه‌ است؟ یا حافظ مثلا به لطف ایهام و در پرده ماندن ضمیر شین در "آفرین بر نظر پاک خطاپوشش باد" هنوز هم مرکز توجه و مورد رجوع است؟ یا نه جاودانگی ورای این ابهام‌ها و مه‌وارگی‌ها از جنس دیگری‌ است و با جنس دیگری سروکار دارد؟ سعدی و مولانا و هومر و شکسپیر و گوته و چه و چه هم بماند. جاودانگی از این نظر شاید بیش‌تر دایر بر دلالت و توجهی باشد که اثر و هنر در هر شکلی از کتاب و نقاشی و شعر و مجسمه و... از خیر و شر سخن می‌گوید و طبیعتا به دلیل وجود داشتن و حی و حاضر و زنده بودن مدام این‌ دو و جنگ و جدال این دو در درون انسان،هر آدمی هم در هر زمان و مکانی بتواند نسبت و علاقه‌ای میان اثر و خود، احساس کند و لذت ببرد یا ناخشنود شود. تحسین کند یا نفرین. فراتر از این هم، نسبتی که خالق و سازنده‌ی اثری با خیر و شر برقرار می‌کند و یا به آن سو قدم برمی‌دارد و یا این سو می‌آید. چنان که خدا جاودانه است، شیطان هم جاودانه است و جاودانه بودن شیطان در گرو انتخاب به تمامی شر بودنش است. بشر و مصنوع بشر هم از این دایره خارج نیست. حالا شاید اولیس هم این‌گونه باشد و جاودانه بماند و شاید هم نداشته باشد و نماند. در حال حاضر هم ترجمه‌ی کامل و خوبی از آن در دسترس نیست تا بخوانیم و در حد کفایت خود، آن را قضاوت بکنیم اما در هر صورت، جاودانه بودن و ماندن تا قیام قیامت و درجه یک ماندن را ربطی بر معما و پیچیدگی نیست احتمالا و ذوق‌زده شدن از این‌گونه بازی‌ها بیش‌تر کار کودکان خردسال باشد تا بزرگان کهن‌سال، باز هم احتمالا...