بفهم نفهم، شیفتگی و حیرانی نسبت به تبلور نبودن‌ها و نتوانستن‌ها و نکردن‌هایی که با تمام وجود به دنبالشان بوده‌ای و نشده‌ای و نتوانسته‌ای و نکرده‌ای، به هر دلیل و علت. ذره‌ذره تجمیع عقده‌هایی که در تبدیل به علاقه می‌انجامند. فهمیده‌تر از این‌ها که شق دومش را نگفته بفهمی. هرکس قهرمان‌های خودش را می‌پرود و بت‌های خودش را می‌تراشد. گستاخی. سرکشی. طغیان. عصیان. ترکیب‌‌های ایده‌آل کله‌شقی و دانش و جرأت. تمام مجانین. سرمستان. دیوانگان. رنجیرپاره‌کرده‌ها. چریک‌های بی‌وطن. دورافتاده‌ها. قدرندیده‌ها. رانده‌شدگان. زنده باد تمام انقلاب‌ها. زنده باد تمام سر باز زدن‌ها. زنده باد تمام زبان‌هایی که به رسواکردگی چرخیده‌اند...