که رنج در رجوع، در دوباره قرار گرفتن در آن موقعیت و قضاوت و ارزش‌گذاری برای خود پیشینت با علم اکنونت مستتر است. و به خاطر همین است که توانایی انجام بعضی کارها را ندارم. از این هراس، ناخشنود هم نیستم. بعضی عکس‌ها، صداها، کتاب‌ها، مکان‌ها، عطرها و مکان‌ها حالت حرام‌ را پیدا کرده‌اند که نباید دوباره به سمتشان بروم و خودم را در آن موقعیت قرار بدهم. هر بار مراجعه، با تازگی ناآشنای خود، اثر تمام و کمالش را بر رویم می‌گذارد و ویرانی، همیشه در همان مقیاس اولین رخ می‌دهد؛ شاید هم سنگین‌تر و بیش‌تر...