تزلزل‌ها و تردیدها؛ نمی‌‌دانم چرا این همه شک و تردید به قاطع واحد مستحکمی ختم نمی‌شوند. این‌ها همیشه در حساب و کتاب‌های آخر شبم اضافه و بیرون از دسترس من می‌مانند. جایی در خودم برایشان پیدا نمی‌کنم و نمی‌دانم باید آن‌ها را کجا بگذارم و به چه یا که نسبت بدهم و با آنان چه رفتاری را در پیش بگیرم. چرا مرا با قطعیت قتاله‌ی یقین آشنا نمی‌کنی پس...