بهار گمشده‎‌ی آرزوها...

۳۵ مطلب در دی ۱۳۹۸ ثبت شده است

تو غصه نخور حالا...

اگه تو 1270تا نفر نداری که حرفاتو بهش بگی، من 4578تا... 

۰۳ دی ۹۸ ، ۲۳:۰۴ ۰ نظر
زوربای بازرگانی

بعد از سال‌ها...

تووی حمام، بخار روی آینه را با انگشت اشاره پاک کرد. چشمش افتاد به چشمش. گیر افتاد بعد سال‌ها. چشمش گیر چشمش...

۰۳ دی ۹۸ ، ۲۳:۰۱ ۰ نظر
زوربای بازرگانی

خب پس متشکر...

اگر اتفاق نمی‌افتادی، هرگز به این عمق از چاه احساساتم دست نمی‌یافتم...

۰۳ دی ۹۸ ، ۲۲:۵۹ ۰ نظر
زوربای بازرگانی

آخ فئودور....

یادگار من از داستایوسکی همین یه خطه: نمی‌گذارند... ولم نمی‌کنند... نمی‌توانم خوب باشم...

۰۳ دی ۹۸ ، ۲۲:۵۹ ۰ نظر
زوربای بازرگانی

آن بزرگ‌لحظه...

دهان باز خواهی کرد و زمین، لب‌تر دریا خواهد شد...

۰۳ دی ۹۸ ، ۲۲:۵۸ ۰ نظر
زوربای بازرگانی