بهار گمشده‎‌ی آرزوها...

۲۰۰ مطلب در بهمن ۱۳۹۷ ثبت شده است

کدامین خدا...

کدامین ذکر بهتر از نام‌ات؟ کدامین سجده‌گاه بهتر از آغوش‌ات؟ کدامین معراج بهتر از بوسه‌ات؟...
۲۶ بهمن ۹۷ ، ۰۰:۰۱ ۰ نظر
زوربای بازرگانی

مجالی نیست...

در دنیایی که ناممکن ترین ها لباس وقوع به تن خود می پوشند تو هم چنانم مانده ای برایم محال ترین محال...

۲۶ بهمن ۹۷ ، ۰۰:۰۰ ۰ نظر
زوربای بازرگانی

صدایم کن صدایم...

من هرگز شاعر نبوده ام
فقط
می خواستم بگویم
لبانت
نامم را
مهربان تر
می کرد...

۲۵ بهمن ۹۷ ، ۲۳:۵۸ ۰ نظر
زوربای بازرگانی

مصیبت بزرگی ست که آدم...

نمی توانم. نمی توانم باور کنم عیسایی که نجار بود، به صلیبی از چوب کشیده شد...

۲۵ بهمن ۹۷ ، ۲۳:۵۷ ۰ نظر
زوربای بازرگانی

خوشا ویرانی...

دوست نداشتن صخره است. سخت، محکم و پابرجا. دوست داشتن تبدیلت می کند به تکه چوبی بر روی آب که با هر موجی تکان می خورد اما خوشا دریا و خوشا دریا و خوشا دریا...

۲۵ بهمن ۹۷ ، ۲۳:۵۵ ۰ نظر
زوربای بازرگانی

هیچ چی عوض نشده هنوز...

همان آتش ها و همان سوختن ها. همان دریاها و همان غرق شدن ها. همان زخم ها و همان جاها. همان آوارگی ها و همان تنهایی ها. همان صحراها و همان دیوانگی ها. همان غربت ها و همان استیصال. داستان هزاران ساله دوست داشتن ها و نرسیدن ها...

۲۵ بهمن ۹۷ ، ۲۳:۵۳ ۰ نظر
زوربای بازرگانی

کابوس. رویا. احتلام...

شوریده اومده بود به خوابم. بوی سیگار نمی داد. زخمی رو تنش نبود. می خندید. می خندید و با همان لبخند مسخره اش می گفت که دیدی من شرط را بردم؟ دیدی که فراموشش نکردی؟...

۲۵ بهمن ۹۷ ، ۲۳:۵۱ ۰ نظر
زوربای بازرگانی

یاد...

خدا، زمان یا زندگی. گاهی می شینم به این فکر می کنم که کدوم بی رحم تره...

۲۵ بهمن ۹۷ ، ۲۳:۵۰ ۰ نظر
زوربای بازرگانی

باهام حرف بزن...

چی می تونه بدتر از مردی باشه که توو تاریکی نشسته و هی داره با خودش زیر لب زمزمه می کنه که باهام حرف بزن، باهام حرف بزن، باهام حرف بزن...

۲۵ بهمن ۹۷ ، ۲۳:۴۹ ۰ نظر
زوربای بازرگانی

نمی تواند که...

هیچ بادی نخواهد توانست که سرو یاد تو را در دشت خاطراتم خم کند...

۲۵ بهمن ۹۷ ، ۲۳:۴۸ ۰ نظر
زوربای بازرگانی