بهار گمشده‎‌ی آرزوها...

۲۰۰ مطلب در بهمن ۱۳۹۷ ثبت شده است

زنده تر از موج در دریا...

در زخم های عمیق و حسرت های بلند و جملات نیمه تمام و حرف های ناگفته و قسم های شکسته ام، تو هر روز زنده تر از قبل نفس می کشی...

۲۵ بهمن ۹۷ ، ۲۳:۴۸ ۰ نظر
زوربای بازرگانی

مباد... مبادا که...

مباد که سیل چشمانت خواب گونه‌هایت را آشفته سازد...

۲۵ بهمن ۹۷ ، ۲۳:۴۶ ۰ نظر
زوربای بازرگانی

معناها، رسیدن ها، انتخاب ها...

یه جا باید بری و یه جا باید بمونی. یه جا باید فراموش کنی و یه جا باید به یاد بیاری. یه جا باید گریه کنی و یه جا باید بخندی. یه جا باید دست برداری و یه جا باید ادامه بدی. یه جا باید حرف بزنی و یه جا باید ساکت بشی؛ همونطور که کسی که این دو راهی‌ها رو تجربه نکرده باشه زندگی نکرده، کسی هم که همزمان هر دوتاش رو با هم انجام داده به اوج اون چیزی که بهش میگیم "زندگی" رسیده...

۲۵ بهمن ۹۷ ، ۲۳:۴۶ ۰ نظر
زوربای بازرگانی

خیلی حرف است...

هزاران کیلومتر راه رفتن بدون برداشتن قدمی. به عمیق رسیدن بدون خیس شدنی. به آسمان کوچیدن بدون پر زدنی. ساعت ها حرف زدن بدون گفتن کلمه‌ای...

۲۵ بهمن ۹۷ ، ۲۳:۴۳ ۰ نظر
زوربای بازرگانی

همه چیز به شب کشیده می شود...

شب معشوقه را زیباتر، دشمن را قوی تر، رنج را بزرگ تر و شادی را کوچک تر نشان می دهد...

۲۵ بهمن ۹۷ ، ۰۴:۰۸ ۰ نظر
زوربای بازرگانی

بدون من و بدون تو...

این جا بدون "تو" معنی ندارد. این معبد...
۰۶ بهمن ۹۷ ، ۱۳:۴۷ ۰ نظر
زوربای بازرگانی

می دانم که می دانید...

نفرین هر کسی سوال های بی جوابش هست...

۰۶ بهمن ۹۷ ، ۱۳:۴۵ ۰ نظر
زوربای بازرگانی

تو سراپا نفرت من...

"من" اشتیاق کشف "تو" هستم...

۰۶ بهمن ۹۷ ، ۱۳:۴۵ ۰ نظر
زوربای بازرگانی

دریغم کرد از بهاران...

مرا به زمستان سپرد؛ در شبی که "فروغ" در انتهای کوچه انتظارم را می کشید... 

۰۶ بهمن ۹۷ ، ۱۳:۴۳ ۰ نظر
زوربای بازرگانی

تمام نمی شود در من...

این مالیخولیای دکمه هایت که باز می شوند یکی یکی...

۰۶ بهمن ۹۷ ، ۱۳:۳۹ ۰ نظر
زوربای بازرگانی