بهار گمشده‎‌ی آرزوها...

۲۰۰ مطلب در بهمن ۱۳۹۷ ثبت شده است

هیچ چیز دیگه ای نمی تونه...

یکی عشقه که می تونه انسان رو وادار به هرکاری کنه. یکی هم نفرت...

۳۰ بهمن ۹۷ ، ۰۳:۴۰ ۰ نظر
زوربای بازرگانی

خالی ست دستانم...

مرا 
حروف و کلمه به سر آمده
و تو را
شعر و قافیه به طلب افتاده...

۳۰ بهمن ۹۷ ، ۰۳:۳۳ ۰ نظر
زوربای بازرگانی

خوشا آتش...

خوشا سوختن، خوشا پر کشیدن، خوشا خاکستر شدن...

۳۰ بهمن ۹۷ ، ۰۳:۳۲ ۰ نظر
زوربای بازرگانی

خاموش می مانیم...

و ما اکنون شبیه به هر چیزی که با بزرگ شدن، زیبایی خود را از دست می دهد؛ دیر می کنیم، دیر می رسیم، دیر می مانیم...

۳۰ بهمن ۹۷ ، ۰۳:۳۱ ۰ نظر
زوربای بازرگانی

سطر جای چشات...

سیگار جای لبات، کیبرد جای دستات...

۳۰ بهمن ۹۷ ، ۰۳:۰۲ ۰ نظر
زوربای بازرگانی

از سرفه..و

از سرما، از سکوت، از سیگار...

۳۰ بهمن ۹۷ ، ۰۳:۰۰ ۰ نظر
زوربای بازرگانی

عشق عین الکله...

توو یه کتابی خوندم که "عشق عین الکله. هرچقدر ناتوان‌‎تر بشوی، فکر می‌کنی قوی تری". خوشم اومد ازش...

۳۰ بهمن ۹۷ ، ۰۲:۵۹ ۰ نظر
زوربای بازرگانی

ژوکرای آفتاب سوخته...

آن که می نویسد دو بار عذاب می کشد. آن گاه که رنج هایش را زندگی می کند و آن گاه که رنج هایش را کلمه...

۳۰ بهمن ۹۷ ، ۰۲:۵۸ ۰ نظر
زوربای بازرگانی

مصیبت گذشته...

همیشه یه چیزی توو پشت سر باقی می مونه. بیتی نخوانده. سیگاری نکشیده. لبی نبوسیده. بوسه ای نبخشیده. اشکی نچکیده. بغضی نترکیده. نگاهی ندیده. فریادی نشنیده...

۳۰ بهمن ۹۷ ، ۰۲:۵۵ ۰ نظر
زوربای بازرگانی

خوش آمدنی نداره اما...

حالا دروغ رو کشف کرده ای. حالا نقاب به صورتت زده ای. حالا به دنیای بایدهاو نباید ها وارد شده ای. حالا دیگر در تو اثری از معصومیت کودکانه ات نیست. حالا دیگر تو هم "بزرگ" شده ای کارملیتا...

۳۰ بهمن ۹۷ ، ۰۲:۵۲ ۰ نظر
زوربای بازرگانی