تو را پس از گریههای طولانی باید نوشت. تو را پس از نوشتههای کوتاه باید گریست...
تو را پس از گریههای طولانی باید نوشت. تو را پس از نوشتههای کوتاه باید گریست...
زمستان زنی ست که درمقابلت می ایستد، صورتت را چنگ می اندازد، نعره می کشد و خونت را می مکد... و تو شروع می کنی به نوازش کردن موهاش سفیدش...
+ چرا؟ چرا داره از تو که روزی ازت متنفر بودم، خوشم میاد لکاته؟ چرا؟...