بهار گمشده‎‌ی آرزوها...

پایین تر سرخی لبانش...

بالاتر از سیاهی، خاکستری بارونه...
۳۱ ارديبهشت ۹۷ ، ۲۳:۱۷ ۱ نظر
زوربای بازرگانی

بی هیچ اختیاری، انتخابی...

گونه هایش برزخ است. آدمی می ماند بین جهنم چشمان و بهشت لبانش...

۳۱ ارديبهشت ۹۷ ، ۲۳:۱۴ ۰ نظر
زوربای بازرگانی

زیر پای آدم خالی می شه...

لازم به گفتن نیست که حیرت و بهت آدمی از بعضی سوال ها نه به خاطر نداستن جواب که به خاطر دانستن جواب است...

۳۱ ارديبهشت ۹۷ ، ۲۳:۱۱ ۰ نظر
زوربای بازرگانی

از شیر زخم خورده هم...

از عاشق خام بترسید. از بچه مار هم...
۳۱ ارديبهشت ۹۷ ، ۲۳:۰۹ ۰ نظر
زوربای بازرگانی

gelecegim...

cem adrianin "öf öf" dedigi andaki o hasret ve ozlem var ya. iste tamda o...
۳۱ ارديبهشت ۹۷ ، ۲۳:۰۸ ۰ نظر
زوربای بازرگانی

و نفرین دریاها شراب...

خلجان های مستی آور...

۳۱ ارديبهشت ۹۷ ، ۲۳:۰۶ ۰ نظر
زوربای بازرگانی

محو شدی...

نزدیک تر از تحیر و دورتر از سکون و مبهم تر از یک راز برایم دست تکان می دادی...

۳۱ ارديبهشت ۹۷ ، ۲۳:۰۳ ۰ نظر
زوربای بازرگانی

و از این خط مردی می افتد...

خاطره ایستاده بود تن در تن اردیبهشت. با تو و سیگار و لبخند...

۳۱ ارديبهشت ۹۷ ، ۲۲:۵۹ ۰ نظر
زوربای بازرگانی

اگر بدانید...

تنهایی همین است. لب گرفتن از خود. همخواب شدن با خود. نعوظ از نزدیک برای خود. این بهترین تعریف تنهایی است. این بهترین ترسیم تنهایی است...

۳۱ ارديبهشت ۹۷ ، ۲۲:۵۸ ۰ نظر
زوربای بازرگانی

این دیس مومنت...

صدای فروغی که همراه با قطرات باران بر جانم فرو می رود، می تواند همان کاری را با من بکند که انولا گی با هیروشیما کرد...

۳۱ ارديبهشت ۹۷ ، ۲۲:۵۷ ۰ نظر
زوربای بازرگانی