بهار گمشده‎‌ی آرزوها...

۱۸۳ مطلب در شهریور ۱۳۹۷ ثبت شده است

باقی همه بیهوده بافی...

دلتنگی یعنی پنج نفر. مادر، ماه، شمس، رئیس و مادر دوم...

۱۵ شهریور ۹۷ ، ۰۷:۰۵ ۰ نظر
زوربای بازرگانی

شهوت هلاکت...

برای کلیسای تنم، مرگ راهبه باش...

۱۵ شهریور ۹۷ ، ۰۷:۰۴ ۰ نظر
زوربای بازرگانی

تر دامانی...

خیس کن مرا، قطره به قطره...

۱۵ شهریور ۹۷ ، ۰۷:۰۳ ۰ نظر
زوربای بازرگانی

آهسته و آرام...

کلماتت مغزم را می جوند، خنده هایت قلبم را...
۱۵ شهریور ۹۷ ، ۰۷:۰۰ ۰ نظر
زوربای بازرگانی

بیزار اما حیران...

ای، پیدا در استکان اول
ای، نهان در استکان آخر...
۱۵ شهریور ۹۷ ، ۰۶:۵۵ ۰ نظر
زوربای بازرگانی

تو را می سرود، صبح بهار...

تو زیبا بودی یا جدالم با دنیا برای تو یا جدال در درونم برای تو؟...

۱۵ شهریور ۹۷ ، ۰۶:۴۶ ۰ نظر
زوربای بازرگانی

قداست، کراهت، هدایت...

اولین ها همیشه قداست دارند. چه اولین لب باشد چه اولین شب چه اولین نخ. درباره ی کراهت آخرین ها مطمئن نیستم...

۱۵ شهریور ۹۷ ، ۰۶:۴۳ ۰ نظر
زوربای بازرگانی

"هیوا" هنوز زنده ای؟...

هیوا، هیوا! مرا به دیدار ماه خواهی برد یا تو هم مرا ناامید خواهی کرد؟...

۱۵ شهریور ۹۷ ، ۰۶:۴۱ ۰ نظر
زوربای بازرگانی

می بوسمت، می آغوشمت، می خندمت...

رو صورتم چنگ ننداز، وقتی می تونی با همون ناخونا رو تنم اسمت رو بنویسی کاملیا...

۱۵ شهریور ۹۷ ، ۰۶:۳۹ ۰ نظر
زوربای بازرگانی

که تنم غنمیتی نیست برای تو...

تسخیر کن مرا، دکمه به دکمه...

۱۵ شهریور ۹۷ ، ۰۶:۳۷ ۰ نظر
زوربای بازرگانی