بهار گمشده‎‌ی آرزوها...

۱۰۰ مطلب در آذر ۱۳۹۷ ثبت شده است

پرستش از تو می آید...

شانه‌های تو یادگاران خداینند...

۲۹ آذر ۹۷ ، ۰۰:۳۸ ۰ نظر
زوربای بازرگانی

زمان با تو می خندد...

آدمی خرج می کند؛ بهترین کلماتش را برای بدترین آدم ها و بدترین کلمات را برای بهترین هایش...

۲۹ آذر ۹۷ ، ۰۰:۳۵ ۰ نظر
زوربای بازرگانی

دردا و دریغا...

ای دریغ، ای دریغ که بعضی ها زودتر از طبیعتشان پیر می شوند...

۲۹ آذر ۹۷ ، ۰۰:۳۲ ۰ نظر
زوربای بازرگانی

نمی داند. کسی نمی بیند...

در پشت سر دریا و در روبرو آتش. آخرین راه، چاه؟...

۲۹ آذر ۹۷ ، ۰۰:۳۲ ۰ نظر
زوربای بازرگانی

فرقی نمی کند کی...

قلعه هایی از یخ می سازند و برای آمدن باران دعا می کنند. کودکان، کودکان گمشده. همیشه. همه جا...

۲۹ آذر ۹۷ ، ۰۰:۳۱ ۰ نظر
زوربای بازرگانی

آره کلمنتاین...

هزاران کلمه بر زبانت می آید، هزاران حرف می گویی و هزاران کلمه می نویسی اما آن حرفی را که می خواهی و دوست داری و باید بزنی... نه... نمی توانی، نمی توانی اش...

+ و ما سرگشته کلمات شده ایم به امید این که لابلایِ سکوتِ کلمه ها آن حرف ناگفته رو بگوییم...

۲۹ آذر ۹۷ ، ۰۰:۲۹ ۰ نظر
زوربای بازرگانی

بشکوه...

نه کلمنتاین نه. من از پشیمون نشدن از کارهامون حرف نمی زنم. من میگم باید آدم جوری زندگی کنه که بعدا بتونه به انتخاب هاش افتخار کنه...

۲۹ آذر ۹۷ ، ۰۰:۱۱ ۰ نظر
زوربای بازرگانی

که افتادم، که زخم برداشتم...

از همان لحظات که نزدیک است صدایت بلند شود که آخ کجایی...

۲۹ آذر ۹۷ ، ۰۰:۰۹ ۰ نظر
زوربای بازرگانی

لبانم نامهربانند، لبانم زشتند..

او که به نام کوچکم صدایم می زد، سال هاست که...
۲۸ آذر ۹۷ ، ۲۳:۵۹ ۰ نظر
زوربای بازرگانی

در چه؟...

فراموشی پیروزی بزرگ است یا شکست بزرگ؟...

۲۸ آذر ۹۷ ، ۲۳:۵۸ ۱ نظر
زوربای بازرگانی